پرونده مهدیه اسفندیاری و دوگانگی ساختاری غرب

بیش از شش ماه از زمان بازداشت مهدیه اسفندیاری، بانوی ۳۹ساله ایرانی در کشور فرانسه مدعی حقوق بشر به جرم حمایت از مردم مظلوم فلسطین و کودکان غزه می‌گذرد. بازداشت مهدیه اسفندیاری، در ظاهر رخدادی حقوقی و داخلی است اما به‌واقع صحنه‌ای از پایمال شدن ارزش‌های جهانشمول حقوق بشر با ابزارهای سیاسی و رسانه‌ای است.
کد خبر: ۱۵۱۶۶۶۵
نویسنده رضا کوچک‌زاده‌تهمتن | مدیر شبکه رادیویی تهران
 
این اقدام پاریس، به نمایندگی از «کارهای کثیف غرب»، نمونه‌ای آشکار از «انسان‌گزینی رسانه‌ای» است؛ فرآیندی که در آن، برجسته‌سازی یک فرد یا پرونده نه به اعتبار حقیقت، بلکه به جهت سودمندی در معمای امنیتی ــ ژئوپلیتیکی شکل می‌پذیرد. همان «حقوق‌بشر گزینشی» که در آن معیار قضاوت نه براساس عدالت بلکه مبتنی بر منافع قدرت‌های مسلط و اهداف امنیتی آنهاست. این منطق دوگانه، تضادی فاحش را رقم می‌زند؛ از یک‌سو درسایه سکوت وهم‌انگیز نهادهای حقوق بشری غرب، هزاران نفر فلسطینی بی‌پناه با نسل‌کشی صهیونیست‌ها قتل‌عام می‌شوند و ازسوی دیگر، پرونده مهدیه اسفندیاری با سرعتی غیرمعمول به تیتر یک روایت‌سازی غرب تبدیل می‌شود. این بزرگ‌نمایی هدفمند، بخشی از راهبرد دیرینه «ایران‌هراسی حقوق‌بشری» است که می‌کوشد تصویری نامطلوب از ایران در ذهن افکار عمومی جهان ثبت کند.از دیدگاه رسانه‌شناسی، پرونده اسفندیاری مصداق روشن «سیاست قاب‌بندی» است؛ هنر مهندسی تصویر که بُعدی خاص از واقعیت را برجسته و سایر ابعاد را پنهان می‌کند تا روایت مورد نظر، باورپذیر و غالب جلوه کند. در این قاب تنگ، ایران نه کشوری مستقل و دارای ساختار حقوقی، بلکه متهمی دائمی بوده که حکم محکومیتش از پیش نوشته شده است. واقعیت این است که حقوق‌بشر در غرب، بیش از آن‌که یک اصل باشد، یک ابزار است؛ ابزاری که برای فشار بر دولت‌های مستقل، مدیریت افکار عمومی و سرپوش گذاشتن بر جنایات متحدان‌شان مورد استفاده واقع می‌شود. پرونده مهدیه اسفندیاری نیز یک حلقه از این زنجیره طولانی است؛ زنجیره‌ای که از زندان‌های ابوغریب و گوانتانامو تا بمباران کودکان یمن و فلسطین امتداد دارد.تمرکز بی‌وقفه بر چنین مواردی تلاش برای ایجاد فشار ادراکی بر جامعه ایران است. فرآیندی که طی آن تغییر شناخت افکار عمومی داخلی از طریق بمباران رسانه‌ای خارجی، به‌گونه‌ای شکل پذیرفته که به تدریج روایت ملی در ذهن مخاطب کمرنگ و روایت بیگانه برجسته می‌شود؛ فرایندی روانی که با بمباران رسانه‌ای، به‌تدریج جنگی روایی مبتنی بر تیتر، هشتگ و تصویر را رقم می‌زند. در نهایت، تحلیل این ماجرا نشان می‌دهد که ما با یک نقض حقوق بشر مضاعف مواجهیم: نخست، نقض حقوق واقعی بشر از رهگذر سکوت معنادار غرب در برابر قربانیان حقیقی و دوم، نقض مفهوم حقوق انسان با مصادره پرونده‌هایی چون اسفندیاری برای مقاصد سیاسی. این دوگانگی ساختاری نه فقط غرب را بی‌اعتبار کرده، بلکه فرصتی برای رسانه‌های داخلی است تا با روشنگری و روایت‌سازی، حقیقت را با پس زدن غبار تحریف و تشکیک، عریان سازند. تاسف‌بار است که حقوق‌بشر در جهان امروز، دیگر واژه‌ای نجات‌بخش نیست.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰